جامعه مسخ شده

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه


مسخ در لغت به معني صورت برگردانيدن و بدتر شدن و اينکه صورت کسي به صورت زشت تر تبديل شود. مسخ اجتماعي ياجامعه مسخ شده، تعبيري از معني مسخ است که جامعه و مردم از حالت طبيعي و فطري و اصيل خود روي گردانيده و برخلاف شان و جايگاه مطلوب حرکت مي کند.
انسان به عنوان اصلي ترين رکن اجتماعي و سازنده جامعه جايگاه مهمي داشته ونحوه اجتماعي شدن، تربيت، آمال و اهداف و در نهايت رفتار و نيات او مهمترين عامل حرکت جامعه به سمت خير و صلاح يا شر و فناست.

در انديشه ديني، انسان جايگاه بسيار رفيعي نسبت به ساير موجودات دارد همان طور که حضرت رسول اکرم(ص) مي فرمايند: الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه؛ مردم چون معادن طلاو نقره اند.
اما اگر انسان توجهي به خود (خويشتن) نداشته باشد به تعبير قرآن تبديل به حيوان (انعام) يا از آن هم بدتر (بل هم اضل) مي شود. اين تنزل انسان از مقام و درجه خود وقتي به صورت جمعي باشد، مسخ اجتماعي صورت مي گيرد. براي همين است که در قرآن به انسان توصيه شده است: « يا ايها الذين آمنوا عليکم انفسکم»؛ اي کساني که ايمان آورده ايد، بر شما باد نفس هايتان.
سرمنشأ اغلب انحرافات اجتماعي و در نهايت مسخ جامعه تفوق رذايل بر فضايل نفس است.
لذا در اين نوشتار سعي داريم نخست با معنی و مفهوم مسخ شدن انسان آشنا شویم و سپس با اقتباس از فرمايشات حضرت علي(ع) اقسام مردم در جامعه مسخ شده را بيان و همچنين برخي خصوصيات کلي در اين جامعه را توصيف نماييم.
مدلي که براي تشريح مسخ اجتماعي از آن بهره مي بريم يک نمونه تاريخي از زمان صدراسلام است.

معنا و مفهوم مسخ شدن انسان

هر گناهی یک مقدار روی قلب انسان و روی روح انسان اثر می گذارد و روح انسان را قسی و فاسد می کند مثلا دروغ از گناهان کبیره است. اگر انسان دائما دروغ بگوید و اصرار بر دروغگویی داشته باشد، غیبت گناه کبیره است و اصرار بر غیبت کردن داشته باشد، زنا، تکبر ورزیدن، حسد ورزیدن و اظهار حسد کردن با دیگران، همه اینها گناه کبیره است، حال اگر انسان بر گناه کبیره اصرار بورزد، این اصرار بر گناه کبیره تدریجا انسان را به حالت مسخ شده در می آورد، انسان روحش بر روی عملش اثر می گذارد و عملش بر روی روحش؛ یعنی همین طور که اگر روح انسان خوب باشد عمل خوب انجام می دهد، همچنین عمل اگر خوب شد روح را خوبتر می کند و همین طور اگر روح انسان فاسد بود منشأ عمل بد می شود، عمل بد هم به نوبه خودش باز روح انسان را فاسدتر می کند.

قرآن کریم در آیه 8 سوره جاثیه درباره انسانی که بسیار دروغ و تهمت می زند می فرماید: « یسمع آیات الله تتلی علیه » آیات خدا را که بر او تلاوت می شود می شنود، اما چه می کند؟ « ثم یصر مستکبرا » بعد در حالی که مستکبر است اصرار می ورزد بر استکبار خودش « کان لم یسمعها » گویی اصلا چنین آیات حقی نشنیده است، به گوشش نخورده، یعنی کوچکترین اثر خوبی روی روح او نمی گذارد.« فبشره بعذاب الیم » یک چنین آدمی جز اینکه ما به تو بگوییم یک بشارتی، یک مژده ای به او بده، چیز دیگری باقی نمانده؛ مژده بده چنین آدمی را به عذابی دردناک.