در جامعه ما ازدواج دوم بعد از مرگ همسر اول براى مردان تقريباً مسئلهاى عادى است و تقبيح نمىشود ولى متأسفانه بر خلاف آموزههاى دينى، اين اقدام از طرف زن شوهرمرده به جهات مختلف تقبيح مىشود.
ازدواج پسنديده
1- خداوند مقرر كرده كه زنان شوهرمرده چهار ماه و ده روز بعد از وفات همسر، عدّه نگه دارند و بعد از آن آزادند در باره آينده خود تصميم بگيرند و ازدواج كنند و چنين اقدامى از جانب آنان از جنبه شرعى هيچ اشكالى نداشته بلكه اقدام به ازدواج هميشه پسنديده است و اين مورد نيز از حكم عمومى «پسنديده بودن ازدواج» خارج نيست؛ به همين جهت اقدام آنها به ازدواج در قرآن عنوان «معروف» يعنى پسنديده و «به خوبى شناخته شده» گرفته است.
«و الذين يُتَوَفَّونَ منكم و يذرون ازواجاً يتربصن بانفسهن اربعة اشهر و عشراً فاذا بلغن اجلهن فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهن بالمعروف و اللَّه بما تعملون خبير؛(1)
و كسانى از شما كه مىميرند و همسرانى از خود به جا مىگذارند، همسران آنان بايد چهار ماه و ده روز مدت نگه دارند و وقتى به آخر اين مدت رسيدند، بر شما وظيفهاى در مورد اقدام معروفانه آنان نسبت به خودشان نيست (حق جلوگيرى نداريد) و خداوند به اعمال آنان آگاه است.»
متأسفانه از ديرباز نسبت به زنان همسر مرده ظلم مىشده و از آنان انتظار نابهجا داشتهاند. در امتهايى آنان را با شوهر مرحوم خود دفن مىكردهاند، در امتهايى ديگر حكم مىكردهاند كه زن شوهرمرده نبايد تا آخر عمر ازدواج كند و ملتهايى نيز انتظار داشتند زن يك سال يا نه ماه بعد از وفات شوهر خود از ازدواج مجدد خوددارى ورزد. اسلام گرچه براى رابطه زوجيت و علقه و انسى كه بين زن و مرد است حرمت قائل شده و بخصوص از زن انتظار حيا و عفت بيشتر دارد و نمىپسندد كه زن همچون متاعى دست به دست شود،(2) با اين وجود رعايت حقوق انسانى زن را هم كرده و جهت رعايت حرمت ازدواج و جلوگيرى از به ابتذال كشيده شدن زن فقط مدت چهار ماه و ده روز (يعنى يك ماه و ده روز پيش از عدّه عادى) انتظار را كافى شمرده و بعد از آن به زن اجازه داده براى آينده خود تصميم بگيرد و اين تصميمگيرىِ او را به هيچ وجه نكوهيده و ناپسند ندانسته بلكه آن را اقدامى پسنديده معرفى كرده است.
البته همان گونه كه اشاره شد، عرب جاهلى زن را موظف مىدانست تا يك سال بعد از مرگ شوهر عدّه نگه دارد و زنان تا يك سال بعد از مرگ شوهر خانهنشين بوده و از ازدواج خوددارى مىكردند. قبل از تعيين عدّه وفات، در آيه 240 سوره بقره با توجه به اين عادت عرب جاهلى توصيه شده كه مردها مالى براى همسران خود وصيت كنند تا اگر آنها خواستند يك سال انتظار بكشند، براى هزينه زندگى و روزى خود از آن مال استفاده كنند و ورثه شوهران متوفا نيز آن زنان را از منزل شوهر متوفا تا يك سال اخراج نكنند. البته اين حقى بود براى زنان، نه وظيفه، لذا آنان مىتوانستند بعد از تمام شدن عده از خانه شوهر خارج شوند و براى خود تصميم بگيرند و ازدواج كنند ولى اگر خواستند ادامه دهند، وارثان حق اخراج آنان را نداشتند. جالب اينكه در اينجا هم به اقدام آنان به ازدواج بعد از تمام شدن عده، عنوان «معروف» و پسنديده داده شده تا مورد تقبيح جاهلانه افراد قرار نگيرد.
«و الذين يتوفون منكم و يذرون ازواجا وصية لازواجهم متاعاً الى الحول غير اخراج فان خرجن فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهن من معروف و اللَّه عزيز حكيم؛(3)
و كسانى از شما كه مىميرند و همسرانى به جا مىگذارند، براى همسران خود متاعى تا يك سال بعد از مرگ خود وصيت كنند و آنان را از خانه زناشويى اخراج ننمايند و اگر خودشان خارج شدند، بر آنها منعى در اقدام پسنديدهاى كه نسبت به خود انجام مىدهند، نيست و خداوند شكستناپذير حكيم است.»
و حكم اين آيه به وسيله آيه قبل و آيه ميراث منسوخ شد.(4)
ازدواج نياز عاطفى انسان
2- زن و مرد در كنار همديگر انس و آرامش پيدا مىكنند و مرد يا زن همسر مرده معمولاً بعد از مدتى نياز به همدم و همسر را در خود مىيابد و اين نياز براى مردان و زنان ميانسال و مسنّ بيشتر است زيرا معمولاً در سن ميانسالى و پيرى فرزندان با ازدواج به زندگى خود مشغول مىشوند و زندگى خانوادگى، آنان را از رسيدگى كافى به پدر و مادر منصرف و مشغول مىسازد و براى مرد و زن ميانسالِ بيوه، نياز به مونس بخصوص همسرى كه نياز عاطفى او را برآورده سازد، بيشتر است ولى متأسفانه در جامعه به ناحق اين نياز مورد غفلت واقع مىشود و بخصوص از طرف فرزندانى كه خود در كنار همسر آرامش دارند، انكار مىشود و ازدواج مادر و پدر ميانسال و پير همسر مرده بخصوص زنان بيوه، از جانب فرزندان به شدت نكوهش شده و با آن مخالفت مىگردد. متأسفانه جامعه هم بخصوص نسبت به ازدواج زنان شوهرمردهاى كه فرزند دارند روى خوش نشان نمىدهد و اقدام آنان را تقبيح كرده و شايسته سرزنش مىداند در حالى كه نياز آنان به مونس از جهت عاطفى اگر بيشتر از مردان نباشد، كمتر نيست.
مانع نبودن ازدواج از وفادارى به همسر
3- زن و مردى كه زندگى زناشويى سرشار از انس و محبتى داشتهاند، وقتى يكى از آنان بخصوص مرد، دار فانى را وداع مىكند، وفادارى همسر متوفا به وى در چهره خوددارى او از ازدواج خود مىنمايد در حالى كه اين يك تصور غلط است. وفادارى به همسرى كه از دنيا رفته مىتواند به صورتهاى مختلف ديگر ظهور كند بدون اينكه زن خود را موظف به خوددارى از ازدواج داشته و ازدواج به هيچ وجه توهين و بىاحترامى به شوهرى كه از دنيا رفته نيست. تاريخ زندگى امامان و اوليا و صالحان بهترين نمونه اين ادعاست. آن بزرگواران به همسران خود توصيه مىكردند كه بعد از تمام شدن مدت عدّه، ازدواج كنند و حتى گاهى فرد مناسب را نيز به آنان معرفى مىكردند. امام على(ع) هنگام وفات به همسرشان «امامه» توصيه كردند كه اگر خواستى بعد از من ازدواج كنى با مغيرة بننوفل بنعبدالمطلب (عموزاده امام) ازدواج كن زيرا مطمئنم كه معاويه براى اهداف شوم سياسى كه در سر دارد، به خواستگارى تو آمده و در صدد ازدواج با تو خواهد بود؛ و حتى امام به مغيره نيز توصيه مىكند كه با امامه ازدواج كند.(5) وفادارى به همسرى كه از دنيا رفته به اين است كه هميشه يادآور فضايل او باشد و ياد او را زنده نگه دارد و برايش دعا و طلب رحمت كند و ... . خوددارى از ازدواج نه در ابتدا پسنديده است و نه بعد از وفات همسر؛ مجرد زيستن هيچ گاه عمل پسنديدهاى به حساب نيامده و بدان دعوت نشده و سيره اوليا و صلحا اعم از زن و مرد نبوده است و نبايد با توجيهات غير معقول اين عمل غير پسنديده را ارزشمند جلوه داد و خوددارىكنندگان از ازدواج بعد از مرگ شوهر و همسر را به عنوان وفادار و غير آن ستود. ستايشى كه ريشه در قرآن و سنت و عقل نداشته باشد، ستايش بجايى نيست و نبايد بدان دلخوش بود و آن را ترويج كرد.
شايستگى، ملاك همسرى شوهر متوفا
4- محروم شدن از همسرى شوهر متوفا در آخرت، خوفى است كه بعضى از زنان بخصوص زنان اوليا و صلحا و شهيدان را از ازدواج مجدد باز مىدارد. آنان گمان مىكنند كه اگر بعد از همسر قبلى كه از دنيا رفته ازدواج كنند، ديگر رابطه زوجيت آنان از بين رفته و در آخرت از افتخار همسرى با آن مرد صالح و شهيد والامقام محروم خواهند شد. اين نيز توهم غلطى است. به جاى بها دادن به چنين توهماتى مناسب است اولاً در عمل صالح و تداوم بخشيدن به راه همسر متوفايشان، تلاش و كوشش كنند پرچمى كه از دست او افتاده را برافراشته نگه دارند و با اين اقدام ارزشمند خود، بهشتى شدن خود را قطعى كنند تا شرط ملحق شدن به همسر متوفا را پيدا نمايند. خداوند مىفرمايد:
«و الذين صبروا ابتغاء وجه ربّهم و اقاموا الصلوة و انفقوا ممّا رزقناهم سرّاً و علانيةً و يدرؤن بالحسنةِ السيئة اولئك لهم عقبى الدار جنات عدن يدخلونها و من صلح من ابائهم و ازواجهم و ذرياتهم؛(6)
و كسانى كه براى رضاى خدا صبر و تحمل كردند و نماز را اقامه داشتند و از آنچه بدانان روزى كرده بوديم، در آشكار و پنهان بخشيدند و با نيكى بدى را دفع كردند، سراى آخرت از آنان است؛ بهشتهاى جاويد كه در آن با پدران، همسران و فرزندان صالح وارد مىشوند.»
همچنان كه در آيه تصريح شده، بايد شرط صلاحيت ورود به بهشت را پيدا كرد تا در آخرت به افتخار همسرى و همراهى با همسر سابق كه به درجات والاى علم و شهادت و تقوا رسيده، نائل شد.
اگر شرط صلاحيت ورود به بهشت باشد و اگر همسر سابق علاقهمند به زوجهاش بوده و همسرى او در بهشت را خواستار باشد، خداوند آنان را به هم خواهد بخشيد و در كنار هم در بهشت در صفا و صميميت زندگى خواهند كرد ولى اگر شرط شايستگى ورود به بهشت را پيدا نكند و بعد از همسر شهيد از راه او كه همان راه ايمان، تقوا، عفت و عمل صالح است، كناره بگيرد، به طور طبيعى صلاحيت ورود به بهشت و همسرى شوى سابق خود را نداشته و به او ملحق نخواهد گرديد.
و اما زنانى كه در دنيا چند ازدواج كردهاند، در آخرت اگر بهشتى شدند، به همسرى هر كدام كه پسنديدهتر و بدان دلبستهتر بوده، در مىآيند. امسلمه از رسول خدا(ص) سؤال كرد:
پدر و مادرم فدايت گردد، زنى در دنيا دو شوهر كرده و حالا كه همه از دنيا رفتهاند و همگى بهشتى شدهاند، اين زن همسر كدام يك از آنهاست؟ حضرت فرمود: زن خوش اخلاقترين آن دو را انتخاب مىكند؛ آنكه نسبت به خانوادهاش نيكوتر بوده است. اى امسلمه، حسن خلق خير دنيا و آخرت را به همراه دارد.(7)
در روايتى ديگر از امام صادق(ع) چنين سؤال شد:
فدايت شوم، مرا خبر ده از مرد مؤمنى كه همسر مؤمنهاى دارد و هر دو وارد بهشت مىشوند؛ آيا در آنجا مىتوانند با يكديگر ازدواج كنند؟
حضرت فرمود:
اى ابامحمد، حكم خدا هميشه عادلانه است. اگر آن مرد بافضيلتتر باشد، حق انتخاب دارد و اگر همسرش را خواست، او از زنانش مىشود و اگر آن زن بافضيلتتر باشد، حق انتخاب با وى است كه اگر شوهرش را خواست، او شوهرش خواهد شد.(8)
اميد است مردان و زنانى كه همسران خود را از دست مىدهند، با اقدام به ازدواج صحيح و حساب شده، راه ايمان، عفت و تقوا را براى خود هموار سازند و شايستگى ورود به بهشت پيدا كنند و آنجا در كنار همسران پسنديده و مورد علاقه خود شاد و مسرور باشند.
پىنوشتها:
1) سوره بقره، آيه 234.
2) الميزان، ج2، ص243.
3) سوره بقره، آيه 240.
4) الميزان، ج2، ص247.
5) الاستيعاب، ج2، ص487.
6) سوره رعد، آيه 22 - 23.
7) بحارالانوار، ح8، ص119.
8) همان، ص105.
0 نظرات:
ارسال یک نظر