انصاف درروابط اجتماعی وخانوادگی

۱۳۸۸ مهر ۲۴, جمعه

موضوع : انصاف
مقدمه : بيان اهميت و جايگاه انصاف در دين
معني انصاف از ديدگاه لغت شناسان و علماي اخلاق
روايات انصاف
انصاف از ديدگاههاي مختلف
آثار و جلوه های انصاف در زندگی اجتماعي و خانوادگي

مقدمه:

يكي از امور بسيار مهمي كه در دين به آن سفارش شده است مسئله خطير انصاف است . تا جايي كه پيامبر (ص) يكي از نشانه هاي مومن واقعي را انصاف ميداند . رابطه آدمي با مردم بر قاعده انصاف بنا شده است. امير المومنين انصاف را برترين خصلتها ميداند. سبب افزايش دوستان و تداوم پيوندها ميداند . انصاف در زندگي  فردي و اجتماعي اهميت بسزايي دارد كه  با دقت در اين  روايات معصومين ميتوان  به اهميت و جايگاه آن پي برد.

· الإمامُ عليٌّ عليه السلام : الإنصافُ أفضَلُ الشِّيَمِ
عنه عليه السلام : بالنَّصفَةِ تَدومُ الوُصلَةُ .
عنه عليه السلام : بالنَّصفَةِ يَكثُرُ المُواصِلونَ .[1]

· امام علی(ع):
الإنصاف أفضل الفضائل؛
انصاف، برترین ارزشهاست.

الإمامُ الباقرُ عليه السلام : لا عَدلَ كالإنصافِ .
امام باقر عليه السلام : هيچ عدالتى چون انصاف نيست .[2]
 كه اهميت و جايكاه انصاف را روشن ميكند.

در روابط اجتماعی‌ مسلمانان‌ اصولی‌ترین‌ مسئله‌ عدل‌، احسان‌ و انصاف‌ است‌. جامعه‌ سالم‌ دینی‌ جامعه‌ای‌ است‌ كه‌ در آن‌ انصاف‌ حاكم‌ باشد.
انصاف؛ واژه ای که اگر در زندگی انسان مفهوم واقعی به خود بگیرد، به تنهایی می تواند قسمت زیادی از مشکلات زندگی فردي و خانوادگي و اجتماعي وی را حل کند. اگر انسان خود نقاط ضعف خود را دریابد و با رعایت انصاف، در صدد برطرف ساختن آن باشد، بی شک آرمانشهری خواهد ساخت که از زندگی در آن لذت خواهد برد...


انصاف در لغت:

· فرهنگ عميد
«انصاف » مصدر عربي، به معناي داد دادن، عدل و داد كردن، راستي كردن، به نيمه رسيدن، نيمه چيز گرفتن و ميانه روي است. [3]
«نصفت » نيز به معناي «انصاف » ، «عدل » و «داد» است. [4]

· فرهنگ معاصر عربي - فارسي
انصاف: عدالت – برابري – انصاف – رفتار عادلانه – برخورد منصفانه [5]

 · معجم الوسيط
( النصف ) الإنصاف يقال ما جعلوا بيني و بينهم نصفا وشطر الشيء [6]
انصاف به چيزي  گفته ميشود كه بين من و خودشان نصف قراردادند و نيمه و نصفه  يك چيز

· مفردات راغب
نصف
- نصف الشيء: شطره  -  والإنصاف في المعاملة: العدالة، وذلك أن لا يأخذ من صاحبه من المنافع إلا مثل ما يعطيه، ولا ينيله من المضار إلا مثل ما يناله منه، واستعمل النصفة في الخدمة، فقيل للخادم: ناصف، وجمعه: نصف، و هو أن يعطي صاحبه ما عليه بإزاء ما يأخذ من النفع. والانتصاف والاستنصاف: طلب النصفة.[7]

نصف چيز. نيمه آن  . انصاف در معامله است :عدالت  و برابري و آن اينكه از صاحب آن چيزي نميگيرد مگر مثل اون چيزي كه بهش داده و در ضرر هم به ضرري نميرساند مگر مثل آنچه به خودش ضرر ميرسد.  و انتصاف و استنصاف طلب برابري و نصف هست.

            ·          صحاح جوهري
نصف
النِصْفُ: أحد شقّي الشيء. والنِصْفُ أيضاً: النَصَفَةُ، وهو الاسمُ من الإنصافِ.[8]

والنَصيفُ: نِصْفُ الشيء. والنَصيفُ: مكيالٌ. ونَصَفْتُ الشيء، إذا بلغت نِصْفَهُ... وأَنْصَفَ، أي عدل. يقال: أَنْصَفَهُ من نفسه، و انْتَصَفْتُ أنا منه. و تَناصَفوا، أي أَنْصَفَ بعضُهم بعضاً من نفسه.

نصف يك بخش چيز است  النصفة : اسم از انصاف  نصيف : نيمه چيز  و  پيمانه  انصف :  يا عدل برقرار كرد  انصاف كرد  در مورد او انصاف كرد  انصاف كردند يعني بعضيشان درباره بعضي   رعايت  انصاف كردند.

فرق «انصاف » و «عدل » : «ان الانصاف اعطاء النصف، والعدل يكون في ذلك و في غيره؛ تري ان السارق اذا قطع قيل: انه عدل عليه و لايقال انه انصف.» [9]؛ «انصاف » عبارت از «نصف » عطاكردن است و «عدل » داراي معنايي اعم مي باشد. گاهي عدالت به معناي «نصف عطاكردن » است و گاهي با غيرنصف عطاكردن، عدالت رعايت مي شود. موقعي كه دست سارق قطع مي گردد، گفته مي شود كه عدالت در حق او رعايت شده است ولي گفته نمي شود كه مورد انصاف قرار گرفته است.

از نظر اخلاق:
انصاف به معناي دادگستري ، عدالت ،خدمت به ديگران و آنچه رابراي خود خواستن براي ديگران خواستن و هرچه را براي خود نخواستن براي ديگران نخواستن است. هركسي ازنظر اسلام مكلف و مؤظف است به ديگران انصاف دهد و جانب مردم را در هر برنامه اي به خوبي رعايت كند.
اين واقعيت در خانواده بايد براي زن و شوهر و از جانب اين دو بر فرزندان و از جانب فرزندان بر پدر و مادر حاكم باشد .[10]

نتيجه اينكه :
انصاف يعنى طرف حق را گرفتن ، قبول كردن منطق حق و حق را به ذى حق دادن اگرچه به زيان خود انسان باشد.
اگـر آدمـى بـا كـسى نزاع مى كند، و خود مقصر است ، اعتراف به تقصير كند و از طرفش عـذر خواهى نمايد، اگر حق كسى را خورده ، اعتراف كند و حق را برگرداند، اگر قضاوت بى جايى كرده ، جبران نمايد و معذرت خواهى كند و اگر همسرش حق مى گويد، بپذيرد.
اگر فرد كوچكترى موضوع را مطرح كرده و ايراد مى گيرد و ايراد وارد است ، نگويد او كـوچـكـتـر اسـت و بـراى مـن زشـت اسـت كـه سـخـن او را قبول كنم ، بلكه راحت بپذيرد و به اشتباه خود اعتراف نمايد.
ريـشـه اخـتـلافـات و جنگ ها و نزاع هاى اجتماعى بى انصافى است و ريشه وحدت و رفع اختلافات همان انصاف و حق را پذيرفتن است. [11]

واژه انصاف از نصف يعني چيزي را نصف كردن يا به نصف رساندن است . و در اصطلاح اجتماعي يعني سود و زيان را ميان خود و ديگران تقسيم كردن . و در مقام داوري حقوق طرفين را بطور برابر رعايت كردن. و خلاصه اينكه انصاف نوعي از خود گذشتن و احترام به ديگران است.
 با توجه به  معناي نصف و انصاف ميتوان نتيجه گيري كرد انصا ف مصدر باب افعال و به معني  رعايت برابري و برخورد عادلانه درباره خود و يا  ديگران هست در مواردي حتي با  چشم پوشي از حق خود و اعطاي برابري به ديگران  و رفتار منصفانه و عادلانه  با ديگران ميباشد . همانگونه كه از ديگران انتظار رفتار عادلانه با خود را دارد. انصاف به معناي دادگستري ، عدالت ،خدمت به ديگران و آنچه رابراي خود خواستن براي ديگران خواستن و هرچه رابراي خود نخواستن براي ديگران نخواستن است.

**********************************

احاديث انصاف گزيده ميزان الحكمه

عنه عليه السلام : الإنصافُ يُؤلِّفُ القُلوبَ .

امام على عليه السلام : انصاف ، دل‏ها را الفت مى‏بخشد .

از اين حديث روشن است :
دلها با رعايت انصاف  مالوف ميشوند . در خانواده انصاف داشتن زن و شوهر  و تمامي اعضاء خانواده محبت ايجاد ميكند و انس و مودت بيشتر ميشود .


عنه عليه السلام : بالنَّصفَةِ تَدومُ الوُصلَةُ .

امام على عليه السلام : با رعايت انصاف است كه پيوندها دوام مى‏يابد .

پيوند زناشويي پيوند مقدس خانواده و روابط همسران و فرزندان با رعايت انصاف محكم ميشود و تداوم پيوند زندگي با انصاف حاصل ميشود. انصاف پيوند همسران را   مستحكم ميكند

عنه عليه السلام : بالنَّصفَةِ يَكثُرُ المُواصِلونَ .

امام على عليه السلام : انصاف داشتن ، باعث افزايش دوستان مى‏گردد .

به بياني ميتوان گفت  رابطه دوستي ميان همسران و نيز والدين و فرزندان  با انصاف  بيمه ميشود و از سردي روابط خانوادگي و بي اعتنايي و بي تفاوتي به خانواده جلوگيري ميكند و در سايه انصاف است كه رابطه دوستي بين خانواده بيشتر ميشود همانگونه كه در روابط با اجتماع هم انصاف  داشتن دوستي را افزايش ميدهد .



عنه عليه السلام: حَسْبُ المَرءِ ... من عَقلِهِ إنصافُهُ مِن نَفسِهِ ... و مِن إنصافِهِ قَبولُهُ الحَقَّ إذا بانَ لَهُ .

امام على عليه السلام : در خردمندى انسان همين بس كه از خود دادخواهى كند و انصاف به خرج دهد ... و در انصافدارى او همين بس كه هرگاه حقيقت برايش روشن شد آن را بپذيرد .


خود خواهي همسران باعث ميشود نتوانند طرف مقابل را درك كنند و چون هر كدام در زندگي خود را حق به جانب ميداند . مشكلات و حقوق ديگري را در نظر نميگيرد . از اين حديث بخوبي ميتوان فهميد اگر در خانواده هم همسران  منصف باشند در زندگي روز مره خود طرف مقابل را بهتر درك ميكنند و تفاهم طرفين بيشتر ميشود محبت و رضايتمندي زندگي را سبب ميشود.

 امام علی(ع):
الإنصاف یرفع الخلاف و یوجب الایتلاف؛

انصاف، اختلافات را از بین می برد و موجب الفت و همبستگی می شود

در زندگي خانوادگي هم مشكلاتي پيش مي آيند كه به دليل متفاوت بودن عقايد و آراء حتي بين همسران اگر انصاف نباشد طرفين نمي توانند همديگر را درك كنند اما در سايه انصاف اختلافات و مشكلات  حل ميشود چون وقتي فرد خود را برحق تلقي نكند ديد باز و بهتري دارد و ديگران را درك ميكند و عقايد ديگران را محترم ميداند و يك جانبه به مشكلات نگاه نميكند و در نتيجه مودت و همبستگي افزايش مي يابد .


 امام علی(ع):
من أنصف انصف؛

هرکس با انصاف باشد، انصاف می بیند.

بي شك هر عملي عكس العملي مطابق با آن دارد اگر همسران منصف باشند از طرف مقابل خود انصاف ميبينند و اختلافات رفع ميشود  وقتي طرف مقابل  منصف بودن كسي را مي بيند خودش را ملزم مي بيند با وي همانگونه منصفانه هم رفتار كند. و نتيجه آن رضايتمندي و  پايداري خانواده است .


 امام صادق(ع):
من أنصف الناس من نفسه رضی به حکماً لغیره؛

هرکس با مردم منصفانه رفتار کند، دیگران داوری او را می پذیرند.
در خانواده و زندگي روزمره همسران و فرزندان متقابلا در ارتباطات خود و مسائلي كه پيش مي آيد اگر رفتارشان با رعايت حقوق ديگران و منصفانه بوده باشد مسلما در هر موردي اعتماد افراد بيشتر ميشود و نظرات و آراء همديگر را مي پذيرند . و در نتيجه آرامش و اطمينان زندگي بيشتر مي شود. و بجاي اينكه به بيگانگان پناه ببرند در محيط صميمانه خانواده مسائل را حل ميكنند .


احاديثي در رابطه با  انصاف

عنه عليه السلام : زَكاةُ القُدرَةِ الإنصافُ .
امام على عليه السلام : زكات قدرت، انصاف است.

عنه عليه السلام - في قوله ِ‏تعالى‏ «إنَّ اللَّهَ يَأمُرُ بالعَدْلِ والإحْسانِ» - : العَدلُ : الإنصافُ ، والإحسانُ : التَّفَضُّلُ .

امام على عليه السلام - درباره آيه «همانا خداوند به عدل و احسان فرمان مى‏دهد»*** 1 نحل ، آيه 90 . *** - : عدل ، انصاف دادن است و احسان ، دست بخشش گشودن .

الإمامُ عليٌّ عليه السلام : المؤمِنُ يُنصِفُ مَن لا يُنصِفُهُ .
امام على عليه السلام : مؤمن (حتّى) با كسى كه نسبت به او انصاف به خرج نمى‏دهد ، با انصاف عمل مى‏كند .

عنه عليه السلام : أعدَلُ النّاسِ مَن أنصَفَ مَن ظَلَمَهُ .
امام على عليه السلام : عادلترين مردم كسى است كه در حقّ ستم كننده‌‏اش با انصاف عمل كند .

الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لَيسَ مِن الإنصافِ مُطالَبَةُ الإخوانِ بالإنصافِ .
امام صادق عليه السلام : دعوت كردن برادران به رعايت انصاف ، از انصاف به دور است .

الانتِصافُ مِن النَّفسِ
دادخواهى از خود

الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أنصَفُ النّاسِ مَن أنصَفَ مِن نَفسِهِ مِن غَيرِ حاكِمٍ علَيهِ .

امام على عليه السلام : با انصاف‏ترين مردم كسى است كه بى آن كه حاكمى بر او حكم كند از خودش دادخواهى نمايد .

عنه عليه السلام : ألا إنّهُ مَن يُنصِفُ النّاسَ مِن نَفسِهِ لَم يَزِدْهُ اللَّهُ إلّا عِزّاً .

امام على عليه السلام : بدانيد كه هركس نسبت به مردم از خود انصاف به خرج دهد ، خداوند جز بر عزّت او نمى‏افزايد .
ايمان بنده كامل نمي شود مگر انصاف درباره خود و درباره مردم را رعايت كند؛ و خداوند در عوض بر عزت آن بنده مي افزايد.
انسان بالطبع از طبيعت نفسي خود، خود را مي خواهد و آنچه متعلق به اوست را دوست دارد و از بدي و زشتي كراهت دارد.
پس اگر كسي از مال او احتياج پيدا كرد و آن را داد، مورد مدح همه عالميان است ؛ و اگر بدي را براي خودش نمي خواهد براي ديگران هم نبايد بخواهد.!
همچنين در داوري و ميانجي گري از حقوق هيچكدام از طرفين طريقه غير انصاف را نبايد روا بدارد، اگر چه برايش آفاتي داشته باشد.


الإمامُ الباقرُ عليه السلام : إنّ للَّهِ جَنَّةً لا يَدخُلُها إلّا ثَلاثَةٌ ، أحَدُهُم مَن حَكَم في نَفسِهِ بالحَقِّ .
امام باقر عليه السلام : خداوند را بهشتى است كه جز سه گروه ، كسى وارد آن نشود : يكى از آنها كسى است كه درباره خودش به حقّ داورى كند .

 رسول اکرم(ص):
لأمیر المؤمنین(ع) ألا اخبرکم، بأشبهکم بی خلقاً؟ قال: بلی یا رسول الله قال: أحسنکم خلقاً، و أعظمکم حلماً، و أبرکم بقرابته و أشدکم من نفسه إنصافاً؛

به امیرالمومنین(ع) فرمودند: آیا تو را خبر ندهم که اخلاق کدام یک از شما به من شبیه تر است؟ عرض کردند: آری، ای رسول خدا. فرمودند: آن کس که از همه شما خوش اخلاق تر و بردبارتر و به خویشاوندانش نیکوکارتر و با انصاف تر باشد.

رسول اکرم(ص):
من واسی الفقیر و أنصف الناس من نفسه فذلک المؤمن حقاً؛
هرکس به نیازمند کمک مالی کند و با مردم منصفانه رفتار نماید چنین کسی مؤمن حقیقی است.

امام علی(ع):
أنصف الناس من نفسک و أهلک و خاصتک و من لک فیه هویً و اعدل فی العدو و الصدیق؛

خودت و خانواده ات و نزدیکانت و کسانی که به آنان علاقه داری، با مردم منصفانه رفتار کنید و با دوست و دشمن به عدالت رفتار کن.

رسول اکرم(ص):
أنصف الناس من نفسک و انصح الأمه و ارحمهم فإذا کنت کذلک و غضب الله علی أهل بلده أنت فیها و أراد أن ینزل علیهم العذاب نظر إلیک فرحمهم بک، یقول الله تعالی: (و ما کان ربک لیهلک القری بظلمٍ و أهلها مصلحون)؛

با مردم منصفانه رفتار کن و نسبت به آنان خیر خواه و مهربان باش، زیرا اگر چنین بودی و خداوند بر مردم آبادیی که تو در آن به سرمی بری خشم گرفت و خواست بر آنان عذاب فرو فرستد، به تو نگاه می کند و به خاطر تو به آن مردم رحم می کند. خدای متعال می فرماید(و پروردگار تو (هرگز) بر آن نبوده است که شهرهایی را که مردمش درستکارند، به ستمی هلاک کند).

(376) احاديث انصاف گزيده ميزان الحكمه [12]

جلوه های انصاف در زندگي

انصاف در زندگى اثرات مثبت بسيارى دارد و محبت و همدلى مى آورد و كينه و دشمنى ها را برطرف ، خدا را خشنود و اطرافيان را راضى مى سازد.

ريـشـه اخـتـلافـات و جنگ ها و نزاع هاى اجتماعى بى انصافى است و ريشه وحدت و رفع اختلافات همان انصاف و حق را پذيرفتن است.[13]

انصاف از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام)

رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از خداوند متعال نقل نمودند که حضرت حق فرمود:
ای بنی آدم! چرا انصاف نداری؟ من با دادن نعمت، دوستی خودم را به تو ثابت می کنم؛ ولی تو بر انجام گناه اصرار می ورزی؟!
خیر من همیشه به سوی تو نازل است، اما شر تو به سوی من بازمی گردد و هر روز، فرشته کریمی از تو برای من، عمل غیر صالح می آورد. ای فرزند آدم! هنگام خشم، مرا یاد کن تا من هم هنگام خشم تو را یاد کنم و در عذاب هایی که تو را محو می کند، غرقت ننمایم.

با توجه به روايات و نظرات عالمان اخلاق

انصاف‌ همچون‌ دیگر موضوعات‌ اخلاقی‌ دین‌ هم‌ آثار وضعی‌ دنیوی‌ و هم‌ نتیجه ‌اخروی‌ دارد. بر همین‌ اساس‌ انصاف‌ مایه‌ غلبه‌ و عزت‌ دنیوی‌ و نعمت‌ اخروی‌ است .

‌برخی از فواید انصاف عبارت است از:

1. سبب خشنودی خدا و نزول نعمت می شود.
خداوند، بنده ی با انصافی را دوست دارد که به حقوق دیگران احترام می گذارد.
2. برکت زندگی انسان را سبب می شود.
انسانی که منصف باشد، ثروتی که کسب می کند، سرشار از برکات معنوی است؛ چرا که او عقیده دارد مال و ثروت کمتری که آلوده به حق مردم نباشد، ارزش بیشتری دارد.
3. با رعایت انصاف، مردم احساس احقاق حق می کنند.
در جامعه ای که افراد آن خود را ملزم به رعایت حقوق دیگران می دانند، همگان احساس می کنند که حق خود را بدون هیچ مشکلی به دست می آورند که این، احساسی بس شیرین و اتفاقی فرخنده است.
4. سبب نزدیکی افراد اجتماع به هم می شود.
در چنین جامعه ای مردم با توجه به احساس خوب احقاق حق، با یکدیگر روابط صمیمانه تری برقرار می کنند.

چقدرعالي و شيرين است زندگي خانواده اي كه شوهر نسبت به همسر و زن نسبت به شوهر و پدر و مادر نسبت به فرزند و فرزند نسبت به پدر و مادر انصاف را رعايت كنند. هركدام در هر جا آنچه را براي خود مي خواهد براي ديگران بخواهد و هر چه را براي خود نمي پسندد براي ديگران نپسندد. اين طورنباشد كه استراحت فقط براي مرد و فرزندان خانه باشد و تمام زحمات و مشقات بدوش زن باشد و يا اينكه زن و شوهرش جان بكنند و بچه ها بخورند و بخوابند و چه بسا طلبكار هم باشند. همه نسبت به هم انصاف را رعايت كنند و در تمام كارهاي خانه به هم كمك كنند تا بخشي ازسعادت آنان تأمين شود و ازهجوم شقاوت درامان باشند في الجمله وظيفه همگان است كه هم خود انصاف را رعايت كنند و هم اهل انصاف را ياري و تقويت كنند . انصاف موجب پيشرفت و ترقي هر جامعه اي است و سعادت خانواده را تامين ميكند در كنار ساير عوامل اخلاقي خانواده.[14]

 با ذكر حديثي  منقول از امام صادق عليه السلام سخن را به پايان ميبريم .

امام صادق عليه السّلام فرمود : سيّد الاءعمال ثلاثة :انصاف النّاس من نفسك حتّى لا ترضى بشى ء الّا رضيت لهم مثله و مواساتك الاءخ فى المال و ذكر اللّه على كل حال ؛

برترين اعمال سه چيز است : رعايت انصاف در حق مردم نسبت به خويشتن تا آنجا كه چيزى را براى خود نخواهى مگر اينكه همانندش را براى آنها بخواهى و مواسات با برادر دينى در مال و ذكر خدا در هرحال.[15]


 داشتن انصاف هم در اخلاق فردي و هم اخلاق اجتماعي و روابط خانوادگي  افراد يك فضيلت اخلاقي است كه سبب  رضايتمندي  الفت محبت مودت و  اعتماد و جلب دوستان و پايداري روابط افراد و تامين ارامش و رضايتمندي  است.

پي نوشت :


[1] - گزيده ميزان الحكمه
[2] - همان
[3] - عميد حسن، فرهنگ عميد، تهران، اميركبير، 1360، ج 1، ص 249
[4] - همان، ج 2، ص 1908
[5] - فرهنگ معاصر عربي – فارسي
[6] - معجم الوسيط
[7] - مفردات راغب
[8] - صحاح جوهري
[9] - عسكري،ابوهلال و سيد نور الدين جزايري، معجم الفروق اللغويه، قم، مؤسسه نشراسلامي، 1412 ق. ، ص 80
[10] - مقاله سعادت و شقاوت در خانواده : حجت الاسلام جعفر كوهستاني
[11] - عباس رحیمی، کتاب (زندگى موفق رازهاى خوب زيستن)
[12] - (376) احاديث انصاف گزيده ميزان الحكمه
[13] - عباس رحیمی ، زندگى موفق رازهاى خوب زيستن
[14]- http://aftab.ir/articles/religion/moral/c7c1224324805_justice_p1.php
[15] - اخلاق در قرآن جلد سوّم فروع مسائل اخلاقى

0 نظرات: